پارساي كوچك

سلام، امروز شنبه 26 مهر ماهه، حتما مي پرسيد چرا همه ي بچه ها با لباس ورزشي صف ايستادند. درسته امروز بچه ها كيف و كتاب نياوردند.چون قراره بريم سالن ورزشي شهيد برونسي و در اولين المپياد ورزشي درون مدرسه اي شركت كنيم. بعد از اجراي مراسم آغازين، مدير مدرسه_آقاي سليماني_ براي ما صحبت كردند، راهنمايي هاي لازم رو ارائه كردند و تذكراني هم دادند. سپس به صورت كلاسي سوار ميني بوس ها شديم و راه افتاديم. به سالن كه رسيدم هر كلاس روي سكوهايي كه از قبل مشخص شده بود، مستقر شديم و منتظر مانديم تا همه برسند. هم زمان آهنگ هاي متنوع و شادي از بلندگو پخش مي شد.بچه ها حسابي خوشحال بودند. سپس تمامي كلاس ها از مقابل جايگاه رژه رفتند و ب...

سلام بچه ها، اميدوارم حالتون خوب باشه و در درس ها موفق باشين. امروز چهارشنبه شانزدهم مهر جشن عاطفه ها داشتيم. بابام ميگه بچه هاي زيادي هستن كه پول ندارنلوازم التحرير بخرن،يا اين كه خانواده هايي هستند كه به خاطر فقر اجازه نميدن بچه هاشون مدرسه برن.حالا چند سالي هست كه در اوايل ماه مهر جشني برگزار ميشه تا به اين بچه ها كمك بشه.سركلاس بوديم كه آقاي نيك پور، معاون پرورشي مدرسه آمد سركلاس. بعد از سلام و احوال پرسي از ما خواستن كه پول و لوازم التحرير اهدايي خودمون رو داخل سبد بريزيم.من هم مثل بقيه ي بچه ها پولم رو انداختم كه برسه به دست بچه هاي نيازمند تا خوشحال بشن و با خيال آسوده درس بخونن. زنگ تفريح كه شد از بابام...

سلام، امروزسه شنبه، هشتم مهره. حتما مي پرسيد چرا امروز لباس ما كلاس اولي ها با بقيه فرق داره.آخه ما امروز ورزش داريم و مي تونيم لباس فرم نپوشيم و با لباس ورزشي بيايم مدرسه تا راحت تر باشيم. طبق معمول صف شديم و به صورت هماهنگ ورزش صبحگاهي انجام داديم.مراسم آغازين هم انجام شد و وارد كلاس شديم. دوساعت كه مدرسه بوديم زنگ ورزش ما شروع شد.آقاي شيباني آمد سركلاس.بعد از احوالپرسي و حضور و غياب از ما خواست آماده بشيم و بريم جلو در مدرسه و سوار ميني بوس بشيم.درست حدس زديد.دانش آموزان مدرسه ي ما براي ورزش ميرن سالن ورزشي.توي ميني بوس با بچه ها شادي مي كرديم تا رسيديم . با ديدن سالن چشمامون گرد شد.از خوشحالي داشتيم بال در مي آورديم.30 نفر دان...

سلام، امروز سوم مهر ماهه. اين آقاي خوش تيپ هم آقاي شيباني معلم ورزش مدرسه ماست: وقتي صف شديم،ديديم آهنگ هاي شاد و جالبي از بلندگوي مدرسه پخش ميشه.  آقاي شيباني معلم ورزش  آمد و شروع كرد به انجام حركات نرمشي و كششي.بابام ميگه اين حركات براي ما دانش آموزان كه عادت هاي غلطي حين نشستن و خواندن -نوشتن داريم خيلي ضروري و مفيده بچه هاي بزرگ تر خيلي قشنگ و هماهنگ ورزش مي كردند ولي ما چون تازه وارديم و با ريتم و آهنگ آشنا نيستيم كمي دچار اشتباه مي شديم.البته ياد مي گيريم به زودي بي علت نيست كه مدرسه ي ما اين قدر متقاضي ثبت نام داره. تابعد... ...

سلام بچه ها.امروز اول مهر بود . يعني اولين روز شروع رسمي مدرسه. صبح ساعت هفت با بابام از خونه اومديم بيرون. مدرسه كه رسيديم، ديدم حال و هواي مدرسه خيلي با ديروز فرق داره.تمام بچه ها اومده بودند. بابام ميگه مدرسه ي ما 430 دانش آموز داره كه تو چهارده كلاس درس مي خونند. آهنگ هاي كودكانه ي شادي از بلندگوهاي مدرسه پخش مي شد.بچه ها جنب و جوش عجيبي داشتند.خيلي از كلاس اولي ها مثل ديروز با مامان يا باباشون اومده بودند.ساعت 7:30 زنگ رو زدند.صف هاي زيادي تشكيل شد.منم رفتم تو صف كلاس اولي ها ايستادم . مراسم آغازين با تلاوت قرآن كريم و سرود جمهوري اسلامي شروع شد.بعدش همه رو به حرم امام رضا (ع) ايستاديم و صلوات خاصه ي حضرت رو با مربي پرو...

بچه ها سلام، اميدوارم حالتون خوب باشه.امسال من ميرم مدرسه. كلاس اول، مدرسه شاهد نهم دي تریت حیدریه. راستي من علاوه بر اين كه مامان وبابام فرهنگي هستند، دايي جعفرم شهيد شده . چند روزي بود مامانم برام لوازم التحرير مي خريد،هرچه به شروع مدرسه نزديك مي شديم، استرس و دلشوره ي من بيشتر مي شد. حس عجيبي داشتم.ازيك طرف شوروشوق مدرسه و از يك طرف ترس از سختي هاي يادگيري الفبا.آخه بابام ميگه بعد از زبان آموزي و دندان در آوردن، يادگيري الفبا سخت ترين و حساس ترين مرحله ي زندگي منه . امروز سي ويكم شهريور 93 بود. روز شكوفه ها. يعني اولين روز حضور كلاس اولي ها در مدرسه. با اين كه بابام معاون مدرسه است و من هميشه ميرم مدرسه اما امرو...